گفتوگو با مغز متفکر کمپین آنلاین اوباما
هارپر رید (Harper Reed) کارآفرین، مهندس و یک هکر قهار است. علاوه بر این
در عرصه سیاسی کاملا شناخته شده است. او کسی است که سال گذشته مسوولیت
کمپین انتخاباتی آنلاین باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا یا در واقع مدیریت
ارشد فناوری ستاد اوباما را به عهده داشت و استراتژیهای او، نتیجه
انتخابات را به نفع اوباما تغییر داد. بیخود نیست که احزاب سیاسی بریتانیا
نیز برای تبلیغات انتخاباتی خود به دنبال هارپر هستند. اما جالب است که
بدانید هارپر با وجودی که این همه عاشق سینهچاک سیاسی دارد و کارش را بلد
است، ظاهری کاملا غیرعادی و به قول امروزیها «قیافه ناراحت و خستهای»
دارد: گوشهایش سوراخ شده و گوشوارههای عجیبی به آن آویزان است، موی قرمز،
ریش خیلی بلند، سبیل دسته دوچرخهای و شخصیت رنگارنگی دارد و آنطور که
خودش در وبسایتش نوشته «به احتمال زیاد یکی از باحالترین افرادی است که
تاکنون دیدهاید».
بعد از پیروز شدن اوباما در دور دوم انتخابات، عکسی
روی فیسبوک منتشر شد که در آن، اوباما به پاس زحمات هارپر او را سخت در
آغوش گرفته است. هارپر شخصی است که با روشهای انقلابیاش، فناوریها را
برای تعامل با عموم مردم به زانو درمیآورد.
اخیرا با وی مصاحبهای درباره آینده سیاست و رسانه و همچنین نحوه کار کردنش در کمپین انتخاباتی اوباما شده که می توانید در ادامه بخوانید.
فکر میکنی توسعه ابزارهای دیجیتال و مدل ارتباط گرفتنت با مردم در
کمپین انتخاباتی اوباما که نتیجه بسیار موفقی داشت، در آینده نیز ادامه
یابد و کمپینهای سیاسی از این روشها استفاده کنند؟
نمیتوان
گفت که دقیقا همین خواهد شد. درواقع، شما نمیتوانید از این فناوریها برای
کاندیداهای مختلف بهره ببرید. این بدترین اشتباهی است که ممکن است کسی
مرتکب شود. کمپین انتخاباتی در این خلاصه نمیشود که یک حوره فناوری را به
استخدام درآوری یا یک فرمول خاص رسانه دیجیتال را دنبال کنی. واقعا
نمیدانم که چگونه فناوری رسانهای جدید در انتخابات آینده تاثیرگذار خواهد
بود. هیچ راهی وجود ندارد که بخواهیم چنین چیزی را پیشبینی کنیم. هر
انتخابات و هر شرایطی، پیامد خاص خودش را دارد. اما فکر میکنم که
زیرساختهای این مدل را باید از حالا بنا کنیم. یکی از ویژگیهای بارز انتخابات
این است که خیلی زود همه چیز فراموش میشود، اما ما نمیتوانیم آن را
فراموش کنیم. ما باید حرفهای مردم را در مورد انتخابات و شرایط آن بشنویم و
سال دیگر آن را بهبود بخشیم.
قبلا در معرفی خودت گفتی که مسوولیت ما به عنوان مخاطب آن است که خود را با اخبار همراه کنیم. میشود در این باره بیشتر توضیح بدهی؟
ما
نباید فقط به اقلیت این امکان را بدهیم که به گفتمانهای رسانهای مسلط
شود. هیچ دلیل ندارد که من یا شما یا هرکس دیگری ساکت بنشیند. صدای همه ما
باید شنیده شود و همه ما باید در رسانه سهیم و حتی جوابگو باشیم.
هماکنون
کمپین آنلاین اوباما بیش از دو میلیون داوطلب دارد و بیش از 24 میلیون بحث
و گفتوگو میان رایدهندگانش انجام شده است. تو چه کار کردهای که کمپینی
با این همه طرفدار و آنقدر فعال به وجود آمده است؟
گروهی که
من به عنوان رییس ارشد فناوری (CTO) آن را رهبری میکردم، تمرکزش را روی
ایجاد زیرساختی گذاشت که اتفاقات درونش رخ میدهند.
امروزه داشتن
پایگاههای داده عظیم، کار شاقی نیست. پس چه چیزی باعث شد که چنین دید
وسیعی از تفکرات و نگرش مردم -که نمیدانم تو میخواهی آنها را مشتریان
بنامی یا رایدهندگان- داشته باشی؟
فکر میکنم ما از تمامی ایدهها
استفاده کردیم تا به دید وسیعی از مردم برسیم و برای این کار مجبور بودیم
که به طور همزمان به تمامی پایگاههای داده وصل شویم تا مطمئن شویم که حتی
یک نفر از مردم نیز از قلم نیفتاده است. زیرا انتخابات یعنی نظر همه مردم.
به نظرت پایگاههای داده شرکتهای بزرگ با مشتریان زیاد چقدر دقیق و کامل است؟
به
نظر من، بخش خصوصی خیلی بهتر توانسته روی زیرساختها تمرکز کند. ما نه
زمان زیادی برای ساخت چیزهای مورد نیازمان داشتیم و نه میتوانستیم آنها را
بسازیم. در چند سال اخیر مقالات جالبی درباره استفاده از دادهها با اهداف
مختلف منتشر شده است. همچنین مقالاتی درباره فیسبوک که قادر است برخی
رویدادها را پیشبینی کند. تمامی این کارها براساس پایگاه داده امکانپذیر
است و این امر نشان میدهد که شرکتهای خصوصی خیلی وقت است که در این حوزه
وارد شدهاند و به حجم وسیعی از اطلاعات افراد دسترسی دارند و با استفاده
از دادهها و همچنین انجام برخی کارهای نوآورانه با دادهها که میتواند
آنها را با موضوعات مختلف ردهبندی کند، نگرش و تمایلات مردم را درک
میکند.
امروزه از آنجا که دادهکاوی (Data mining) به حدی
وارد جزییات شده که میتواند تک به تک اطلاعات را تحلیل کند. به نظر تو این
روند باعث نمیشود که مصرفکنندگان واکنش شدیدی نسبت به تحلیل اطلاعات
شخصیشان نشان دهند؟
به نظر من مردم واکنش شدید نشان خواهند
داد و در آیندهای نزدیک از شرکتها توضیح میخواهند که چگونه از
اطلاعاتشان استفاده شده است. ناگفته نماند هماکنون بسیاری از جوانان از
این مساله آگاهند و اهمیت این موضوع را درک کردهاند. آنها به شرکتها
میگویند: من اطلاعات شخصیام را برای استفاده از این سرویس در اختیار شما
قرار میدهم یا عکسم را فقط برای دوستانم به اشتراک میگذارم. به نظر
من، در آینده بیشتر تمرکز روی کنترل و آگاهی یافتن از اینکه اطلاعات ما به
کجا میروند و برای چه کاری مورد استفاده قرار میگیرند، خواهد بود.