رباتهای مجهز به سلاحهای خودکار، موشکهای ضدتانک و حتی نارنجک انداز در حال تمرین رژه نظامی بوده و اکنون بیش از هر زمان دیگری به میادین نبرد نزدیک شده اند. زیرا نشان داده اند که به خوبی از پس آنچه که برای اش ساخته شده اند، بر می آیند.
رباتهای مجهز به سلاحهای خودکار، موشکهای ضدتانک و حتی نارنجک انداز در حال تمرین رژه نظامی بوده و اکنون بیش از هر زمان دیگری به میادین نبرد نزدیک شده اند. زیرا نشان داده اند که به خوبی از پس آنچه که برای اش ساخته شده اند، بر می آیند.
چین ۲ میلیون نفر کارمند در پست نظارت آنلاین دارد. بر اساس گزارشی در هفته گذشته توسط Beijing News، شبکه خبری دولت چین، برآورد جدیدی منتشر شده است که وسعت سانسور آنلاین عظیم این کشور و سیستمهای نظارتی را آشکار میسازد. تعداد کارمندانی که روی نظرات آنلاین، جستجو و بررسی کرده و برای مقامات رسمی یا مشاغل خصوصی گزارش تهیه میکنند حتی از ۱.۵ میلیون کارمندان فعال ارتش چین نیز بیشتر است.
در حال حاضر یک صنعت کامل و حرفهای به کنترل دنیای سریعا در حال حرکت شبکههای اجتماعی چین، که در آن نظرات به سرعت در میان کاربران ۵۰۰ میلیون نفری اینترنت پخش میشوند اختصاص داده شده است. به گزارش Beijing News قرار است The People's Daily، سخنگوی رسمی حزب کمونیست چین، در ماه جاری یک سمینار چهار روزه برگزار کند که در این سمینار دانشجویان موفق مدرک "تحلیلگری افکار عمومی" را دریافت خواهند نمود. پس از دریافت این مدرک آنها از واجدین شرایط دریافت کار در بخش تبلیغاتی چین، شرکتهای بازرگانی، وبسایتهای خبری و یا شرکتهای روابط عمومی خواهند بود.
Guobin Yang استاد جامعهشناسی و ارتباطات در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی روز دوشنبه در نظراتش در شبکه اجتماعی توییتر گفت: نظارت بر شبکههای اجتماعی، سنجشی که هدفش در ظاهر ثبات اجتماعی است، تبدیل به یک ماشین چاپ اسکناس برای دولتهای محلی و شرکتها شده است. وی اشاره کرد که The People's Daily برای آموزش چهار روزه افراد برای تحلیلگر شدن مبلغی بیش از ۴۰۰۰ رنمینبی (واحد پول چین) معادل ۶۵۰ دلار از افراد دریافت میکند.
برای مشاغل و مقامات رسمی که به چیزی بیش از نظارت آنلاین نیازمندند شرکتهای "روابط عمومی سیاه" خدماتی مثل پاک کردن مقالات منفی از اینترنت و یا مسدود کردن جستجوی واژههایی خاص را ارائه میدهند. بر اساس گفتههای Century Weekly در گزارش ماه فوریه میلادی این خدمات به ترتیب حداقل ۱۰۰۰۰ رنمینبی و بیش از ۱ میلیون رنمینبی ارزش دارند.
دو دانشمند انگلیسی و بلژیکی موفق شدند جایزه نوبل فیزیک را به دلیل تلاش های شان در زمینه کشف ذره بوزون هیگز، موسوم به ذره خدا، از آکادمی سلطنتی علوم سوئد دریافت کنند. این آکادمی اسامی برندگان امسال را در یک کنفرانس مطبوعاتی در استکهلم سوئد اعلام نمود. در مراسمی که در ماه دسامبر در استکهلم برگزار خواهد شد، این دو دانشمند بزرگ مبلغ ۱.۲ میلیون دلار جایزه نقدی این آکادمی را دریافت خواهند کرد.
بوزون هیگز یک ذره بنیادی اولیه فرضی و دارای جرم است، که چگونگی جرمدار شدن ماده توسط ذرات بنیادی بدون جرم دیگر را توضیح می دهد. به عبارت ساده تر، بوزون هیگز، شکل گیری ذرات اولیه جهان کنونی ما را بعد از انفجار بزرگ توصیف می کند.
پیتر هیگز بریتانیایی استاد دانشگاه ادینبوروی اسکاتلند و فرانسوا انگلرت بلژیکی استاد دانشگاه بروکسل، دو دانشمندی بودند که از دهه ۶۰ میلادی تحقیقاتشان را در این زمینه آغاز کردند، تا این که در سال ۲۰۱۲ موفق شدند توسط برخورد دهنده بزرگ هادرونی، در سوئیس، به کشف بوزون هیگز یا ذره خدا برسند.
لازم به ذکر است در گذشته نیز دانشمندان بسیار بزرگی این جایزه معتبر را دریافت کرده بودند. از میان آن ها می توان به پیر و ماری کوری در سال ۱۹۰۳ و آلبرت انیشتین در سال ۱۹۲۱ اشاره کرد.
گرچه تاثیرات این فعالیت ها و کشف بزرگ این فیزیکدانان، هنوز به طور کامل مشخص نیست، اما متخصصان در این زمینه متفق القول هستند که نتایج به دست آمده از تحقیقات این دو فیزیکدان بزرگ، بر روی برداشت انسان ها از جهانی که در آن زندگی می کنند، تاثیرات بسیار شگرف خواهد گذاشت.
دکتر لیزا راندل که یک فیزیکدان نظری است، در این زمینه می گوید: «زمانی که الکتریسیته کشف شد، هیچ کس تصور نمی کرد بعد مدت کمی دنیای پیرامون ما با لامپ های حبابی نورانی شود؛ یا این که زمانی که مکانیک کوانتومی پایه نهاده شد، هیچ کسی از انقلابی که در دنیای الکترونیک در راه بود خبری نداشت.» هنوز مشخص نیست که کشف بزرگ بوزون هیگز در ۱۰، ۲۰، یا ۱۰۰ سال آینده چه تغییراتی در دنیای ما ایجاد خواهند کرد. اما تجربه بشری نشان داده است که این اکتشافات بزرگ همواره تحولات بزرگ تری را در بر دارند.
بیل گیتس توضیح داد که اگر از نسخه قدیمی نرم افزارها یا سیستم عامل ویندوز استفاده کرده باشید، احتمالا متوجه موارد عجیب و غریب بسیاری شدهاید. او در ادامه به طراحی کلیدهای ترکیبی Ctrl+Alt+Delete برای ورود به سیستم صحبت کرد و گفت آنها برای اینکه مانع تلاش نرم افزارهای مختلف برای شکستن رمز عبور سیستم عامل شوند از این کلیدهای ترکیبی استفاده نمودند.
بیل گیتس همچنین قبول کرد که این اقدام آنها اشتباه بوده و حاضرین نیز به صداقت او خندیدند:
ما باید از یک کلید تکی برای این کار استفاده میکردیم، اما شخصی که صفحه کلید IBM را طراحی کرده بود، حاضر نبود که یک کلید اختصاصی در اختیار ما قرار دهد.
دیوید بردلی، مهندسی که بر روی کامپیوترهای IBM PC کار میکرد، در واقع مخترع کلیدهای ترکیبی Ctrl+Alt+Delete است که از طریق آنها PC ریبوت میشد. بردلی گفت: شاید من آن را اختراع کرده باشم، اما بیل آن را معروف کرد.
حتی در ویندوز 8 نیز هنوز این کلیدهای ترکیبی وجود دارند و کاربر از طریق آنها میتواند به صفحه لاگین، یا تسک منجیر دسترسی داشته باشد.
هرچند صفحه قفل ویندوز 8 با فشار دادن هر کلیدی به قسمت لاگین وارد میشود، اما هنوز کلیدهای ترکیبی سه گانه در آن فعال هستند.
Ctrl+Alt+delete تنها اشتباهی نبود که بیل گیتس آن را پذیرفت. او ابتدای سال جاری قبول کرد که به بازار موبایل بی توجهای کرده است:
ما تلفنهای موبایل را فراموش نکرده بودیم اما روشی که بکار گرفتیم باعث شد تا نتوانیم رهبر بازار باشیم.
بالمر نیز در اظهار نظری مشابه این موضوع را تایید کرده بود و علاوه بر آن بزرگترین اشتباه خود را در ویندوز ویستا دانست.
“اگر به هنرمندان نگاه کنید ـ البته اگر واقعا هنرمندان بزرگی باشند ـ اغلب زمانی میرسد که آنها میتوانند کاری برای باقی عمرشان انجام دهند و در جهان بیرونی موفق باشند؛ با این حال در درونشان احساس موفقیت نکنند. این لحظهای است که یک هنرمند واقعا تصمیم میگیرد چه کسی است. اگر به پذیرش ریسک شکست ادامه دهد؛ او هنوز هم هنرمند است …”
*****
بهاحترام دومین سالگرد درگذشت بزرگترین “رؤیاپرداز” همروزگار ما.
براساس یکی از تعاریف متعدد خلاقیت، افراد خلاق هر چیز را از زاویهای متفاوت با دیگران میبینند و در آن ویژگیهایی را کشف میکنند که هیچ کس نمیبیند.
اما حتی افراد خلاق (از جمله خود شما!) نیز ممکن است هر لحظه جایی در موانع مسیر گیر کنند. بعضی وقتها نمیشود چیز متفاوتی را پیدا کرد. گاهی اوقات اینقدر زمان دست و پنجه نرم کردن با یک مسئله طولانی میشود که دیدن آن از یک زاویهی دید متفاوت غیرممکن بهنظر میآید.
در چنین شرایطی چه باید کرد؟ چرا تغییر دیدگاه را امتحان نمیکنید؟
این موقعیت را در نظر بگیرید: دوستی دارم که در کار طراحی لباس است. یکی از لباسهایی که طراحی کرده بود، رنگ اصلی نقاشی روی لباس سیاه بود. او بهجای اینکه بهسادگی روی پارچهی سفید رنگ سیاه بهکار ببرد، از پارچهی سیاه استفاده کرد و بخشهای دارای رنگهای دیگر طرح لباس را روی رنگ سیاه پارچه ترسیم کرد.
او روش نگریستن به مسئله را تغییر داد. و بدین ترتیب حالا لباسی را طراحی کرده که از اغلب رقبای خود زیباتر و جذابتر بهنظر میرسد.
حالا نظرتان در مورد این مثال چیست: یک معلم هنر به دانشآموزاناش یک عکس یا شیء معکوس شده را میدهد و از آنها میخواهد تا آنچه میبینند را بکشند: نتیجه یک تصویر نیست؛ بلکه مجموعهای از اشکال هندسی است که ترسیم آنها از تمرینهای نخستین برای یاد گرفتن نقاشی است.
با تغییر دیدگاهتان، چیزهایی را که میبینید تغییر خواهید داد. و زمانی که چیزهایی را که میبینید تغییر دهید، احتمال اینکه چیزی کاملا متفاوت خلق کنید، افزایش خواهد یافت.
دارم صدای شما را میشنوم که در دلتان میگویید: مثالهایی که زدی مربوط به هنر است و به من در مسائل کسب و کارم کمک نمیکنند.
بسیار خوب در اینجا داستانی را برایتان از کتاب “اسباببازیهای متفکران” نوشتهی مایکل میچالکو تعریف میکنم. در سال ۱۹۵۰ متخصصان مدعی بودند که صنعت حمل و نقل از طریق کشتیرانی ر حال مرگ است. هزینهها سر بهفلک میزدند و زمانهای تحویل مدام به تأخیر میافتادند.
مدیران شرکتهای کشتیرانی بر روشهای کاهش هزینه در زمان دریانوردی تمرکز کردند. آنها کشتیهایی را ساختند که سریعتر بودند و به ملوانان کمتری برای پیشروی نیاز داشتند.
این راهحل، کار نکرد. هزینهها بهشدت در حال فرا رفتن از حد کنترل بودند و هنوز رسیدن محمولهها به مقصد زمان بسیاری میبرد.
سرانجام روزی یک مشاور دیدگاه را تغییر داد. بهجای پرسیدن سؤال “به چه روشی ممکن است بتوانیم حرکت کشتیها را در دریا اقتصادی کنیم؟”، او پرسید: “چطور میتوانیم هزینهها را کاهش دهیم؟”
همین است!
کشتیها زمانی که در حال دریانوردی برای انجام وظیفهی واقعی خود ـ حمل و نقل کالاها ـ نیستند، ماشینهای بسیار هزینهبری هستند. و چه زمانی آنها در حال کار نیستند؟ زمانی که کشتی کنار بندرگاه پهلوگیری میکند تا محمولهها را بارگیری یا تخلیه کند.
بنابراین صنعت باید راهحلی برای افزایش سرعت بارگیری و تخلیه مییافت: امروزه وقتی کشتی به بندر میرسد، یک جرثقیل، کالاها را از آن تخلیه میکند و همزمان جرثقیل دیگری در حال بارگیری کشتی است.
این نوآوری ساده باعث بقای یک صنعت بسیار بزرگ شد. و این اتفاق فقط به این دلیل رخ داد که مدیران این صنعت، روشی که به مسئله نگاه میکردند را تغییر دادند.
تمرین: دیدگاهتان را تغییر دهید.
چگونه میتوانید دیدگاهتان را برای حل مسائل کسب و کار / بازاریابیتان تغییر دهید؟
کاری که مدیران صنعت کشتیرانی انجام دادند را امتحان کنید و سؤال را عوض کنید.
بهجای نگریستن به بخش محدودی از مسئله (به چه روشی ممکن است بتوانیم حرکت کشتیها را در دریا اقتصادی کنیم)، دامنهی پرسش را تا میتوانید گسترش دهید (به چه روشی میتوانیم در حالت کلی هزینهها را کاهش دهیم؟)
به یک مثال دیگر توجه کنید:
ممکن است سؤال شما این باشد که “چگونه مشتریان بیشتری بهدست بیاورم؟” حالا فکر کنید چه اتفاقی خواهد افتاد اگر به این شکل دامنهی موضوع مورد پرسش را گستردهتر کنید:
احتمالا یکی از پرسشهای بالا، جایگاه بهتری را برای یافتن یک راهحل فراهم میآورد. چون احتمالا یکی از این پرسشها، همان مسئلهی “واقعی” است که دوست دارید آن را حل کنید؛ اما تا زمانی که چند قدم عقبتر نروید تا تصویر بزرگتر ماجرا را ببینید، پرسش درست را نمیتوانید بپرسید.
و تا وقتی آن پرسش درست را نپرسید، الهامات درونیتان هم نمیتوانند پاسخی را بیابند که واقعا مسئلهی شما را حل خواهد کرد.
بعد از این که لری پیج در اکانت گوگل پلاس خبر داد که گوگل شرکتی را به نام Calico تأسیس کرده، نشریه معتبر «تایم» در شماره تازه خود روجلد و مقاله اختصاصی را به همین خبر به صورت خاص و لری پیچ، اهداف و آرزوهایش و نیز پروژههای جاهطلبانه گوگل اختصاص داده و با او مصاحبهای انجام داده. پروژههای ظاهرا غیرممکنی که به دشواری و وسوسهبرانگیزی سفر به ماه میمونن، اما هر کدام از آنها میتونن زندگی ما را متحول کنند.
وبلاگ بسیار عالی یک پزشک مقاله رو به فارسی ترجمه کرده( اینجا ) البته به صورت خلاصه، ولی تاکید میکنم اگه وقت یا حوصله شو دارین حتما این مقاله رو بخونین تا ببینین چطور گوگل میزانی از سرمایه خود را صرف تحقیقات و طرحهای توسعهای میکند و در این میان، مقداری از این پول را صرف پروژهها طولانیمدتتر و جاهطلبانهتری میکند، پروژههایی که شبیه پرواز به ماه میمانند...
در کنفرانسِ LinuxCon که در روزِ ۱۸ سپتامبر در شهرِ نیواورلئان برگذار شده بود، لینوس تروالدز به سوالاتِ شرکتکنندگان پاسخ داد. در یکی از سوالات از تروالدز پرسیده شد که آیا دولت آمریکا از شما برایِ قرار دادنِ backdoor در هستهیِ لینوکس تقاضایی داشته یا نه؟ و لینوس تروالدز در حالی که سرش را به نشانهیِ تایید تکان میداد پاسخ داد «خیر».
این درخواست از لینوس تروالدز در حالی انجام شده بود که چندی پیش اطلاعاتی در موردِ پروژهیِ PRISM توسط
Edward Snowden افشا شده بود.