پانل آزاد

پانل آزاد

به احتمال زیاد شما بارها آرزو کرده‌اید که شبانه‌روزتان بیشتر از ۲۴ ساعت شود، چرا؟

۱- بتوانید به همه کارهایتان برسید: به اندازه کافی بخوابید، معاشرت کنید، کارهای محول‌شده را انجام بدهید، مطالعه کنید، فیلم ببیند، ورزش کنید، وب‌گردی کنید و …

۲- حس می‌کنید که زندگی‌تان روی دور تند افتاده و هر ماه برایتان فقط به اندازه یک هفته طول می‌کشد و هر سال، به اندازه یک ماه! شما از این گذر سریع عمر می‌ترسید.

شاید شما از معدود افرادی باشید که این حس و حال را نداشته باشید، پس پیشنهاد می‌کنم، دست به دامان گوگل بشوید، تا این نکته برایتان ثابت شود که آرزوی بیتر طول کشیدن شبانه‌روز یک چیز عمومی است. پس این کلیدواژه‌ها را سرچ کنید: کاش – شبانه‌روز- ۲۴.

07-12-2013 11-04-48 AM

دیدید؟!

بسیاری از وبلاگ‌نویس‌ها و صاحبان سایت‌ها به صورت پراکنده این آرزو را داشته‌اند.

مسلم است که هیچ راهی برای کش دادن به شبانه‌روز نداریم، اما شیوه‌هایی وجود دارند که با آن می‌توانیم مغزمان را فریب بدهیم، طوری که گذر زمان، برایمان کندتر به نظر آید!

نخست باید برایتان توضیح بدهم که ما چطور گذشت زمان را حس می‌کنیم؟

حس گذر زمان، مثل درک بقیه حس‌ها، مثل چشایی، لامس، بینایی یا شنوایی نیست.

چیزی که ما عموما به صورت گذر زمان از آن یاد می‌کنیم، در واقع مشتی از اطلاعات عرضه شده به مغزمان از راه حواس در طول زمان است. جالب است که نو بودن یا تکراری بودن اطلاعات روی حس گذر زمان اثر می‌گذارند. چگونه؟!

اگر شما اطلاعات تازه را وارد مغزتان کنید، این اطلاعات نیاز به پردازش، سامان‌دهی نو دارند، ولی اطلاعات که چیز تازه‌ای نداشته باشند، خیلی سریع ادراک می‌شوند.

چیز مهم دیگر این است که ادراک زمان فقط توسط یک ناحیه مغز صورت نمی‌گیرد، هر یک از حواس دیگر ما، در یک ناحیه خاص مغز درک می‌شوند، اما در مورد زمان این طور نیست.

وقتی ما حجم زیادی از اطلاعات تازه را وارد مغز می‌کنیم، مغز باید زمان زیادی را صرف پردازش آنها کند، هر چه میزان و زمان این پردازش بیشتر باشد، زمان هم از نظر مغز دیرتر می‌گذرد و کش می‌آید.

بگذارید مثالی بزنم:

تا حالا حتما پیش آمده است که در موقعیت‌های خطرناک قرار گرفته باشید، مثلا در حال کذشتن از خیابان یا رانندگی. هیچ متوجه شده‌اید که یک ثانیه در این شرایط تا ۱۰ ثانیه هم برایتان کش می‌آید؟!

مثال دم دستی دیگر! تیم فوتبال محبوبتان دارد حمله می‌کند، مهاجم تیم شما، در موقعیت گل قرار می‌گیرد و یک بغل پا برای به ثمر رساندن گل کافی است، اما شما در نهایت تعجب می‌بینید که مهاجم خیلی کند رفتار می‌کند و تا گل بزند، شما را جان به لب می‌کند. سرانجام گل به ثمر می‌رسد و بعد شما بازپخش صحنه را از زوایای مختلف مرور می‌کنید، اما این بار متوجه می‌شوید که مهاجم، در واقع آن طور که بار اول تصور کرده بودید، کند رفتار نکرده، بلکه خیلی عادی کار خودش را کرده است!

چرا این طور می‌شود؟ چون شما در این شرایط با حداکثر توجه به پیرامون خود نگاه می‌کنید.

حالا لازم نیست که توجه حداکثری، فقط در مورد موقعیت‌های خطرناک اعمال شود، اگر همین «توجه» در مورد یک موسیقی تازه هم باشد، باز هم زمان منبسط می‌شود.

عکس این مسئله هم صحیح است، اطلاعات تکراری، زندگی روتین و کار معمولی، همه زمان را منقبض می‌کند.

حالا بیایید یک مثال آشنای دیگر بزنم، تابستان‌های دوران کودکی را به یاد بیاورید، آن تابستان‌ها زیبا به نظر می‌رسید که تمام‌نشدنی هستند، وقتی امتحانات را تمام می‌کردیم و تابستان شروع می‌شد، تا وقتی که مهر می‌آمد، در نظرمان ۳ ماه، یک سال طول می‌کشید. حتی حالا هم اگر به آن دوران دقت کنید، گذر زمان را در آن دوره‌ها کندتر می‌بینید. حالا بیایید و سه ماه آخری که در شرکت و اداره مشغول کار بوده‌اید، در نظر بیاورید، به نظرتان بهار گذشته، واقعا ۳ ماه بوده است؟!

وقتی که خردسال بودیم، همه چیز به نظرمان تازه بود، هر سفر، بازی، خرید و کتاب یا آشنایی با دوستی، کاملا برای ما در حکم تجارب بکر و تازه‌ای بودند، مغز ما آنها را با جزئیات و تمرکز بیشتری ثبت و پردازش می‌کرد و درست به همین خاطر، زمان در نظرش کندتر می‌گذشت. اما وقتی مسن می‌شویم همه تجربه‌ها برای ما تکراری هستند، ما دوستی‌های مختلف را تجربه کرده‌ایم، ده‌ها بار به جاهای دیدنی سفر کرده‌ایم و بوها و مزه‌ها برایمان تکراری است، پس مغز هیچ محرک تازه‌ای ندارد و بنابراین زمان در نظرش منقبض می‌شود.

از همه اینها به صورت خلاصه به این نتیجه می‌رسیم که هر چقدر مغزمان را درگیر اطلاعات، تجارب و محیط‌های نو کنیم و هر چقدر به صورت فعال مغز را درگیر یادگیری کنیم، زمان در نظرمان کندتر می‌گذرد.

پس در پایان این پست ترفندهایی برای کش دادن شبانه‌روزتان را می‌آورم:

۱- همیشه مشغول یادگیری باشید: کارها و مهارت‌های شغلی معمول چیزی جدیدی برای شما ندارند. سعی کنید برنامه‌ای برای یادگیری چیزهای نو داشته باشید، مثلا در یک کورس آموزشی شرکت کنید. زبان تازه‌ای یاد بگیرید. یک مهارت ورزشی را یاد بگیرید و …

ممکن است کارتان به نوعی باشد که مستلزم صرف انرژی مغزی زیاد باشد، مثلا یک پزشک یا مهندس باشید! اما وقتی کار شما تکراری شد، مغز شما به اندازه کافی در برخورد با موقعیت‌ها و سناریوهای کاری مختلف تجربه اندوخته و برای خودش مدارهای مغزی لازم را ساخته است و جایی برای یادگیری موارد تازه ندارد، پس حتما شما باید در پی یادگیری چیزهای متفاوت و تازه باشید.

۲- بازدید از مکان‌های تازه: شهرها و محل‌های تازه برای خودشان انبوهی از صداها، بوها، طعم‌ها، رنگ‌ها، افراد و طرح‌های تازه را ارند، مغز شما باید همه اینها را ترجمه کند.

نه! لازم نیست، حتما به مسافرت بروید و یک شهر تازه را ببینید، شما می‌توانید رستوران یا کافی‌شاپ خود را عوض کنید!

- با افراد تازه‌ای آشنا شوید: چند دوستی که سال‌ها می‌شناسید و خیلی وقت‌ها حرف تازه‌ای برای گفتن به هم ندارید، گذر زمان ر ا برایتان سریع می‌کنند.

۴- خودانگیخته باشید: مغز خودتان را به صورت فعال با تجارب جدید درگیر کنید و برای این کارخودانگیخته باشید و توانایی شگفت‌زده کردن خودتان را داشته باشید.

۵- نوع یادگیری و دسترسی به اطلاعات خود را تغییر بدهید: مثلا من شخصا هر روز مقالات زیادی را به صورت آنلاین را می‌خوانم، پس به یکی از ترفندهای مناسب برای انبساط زمان عمل می‌کنم! اما متوجه شده‌ام که اگر، زمانی که درگیر مطالعه کتاب‌های کاغذی می‌شوم، زمان به نظرم خیلی کندتر می‌گذرد. دلیلش هم این است که مغزم درگیر کسب اطلاعات از منبعی با ساختار ظاهری و نوع چینش اطلاعات متفاوت می‌شود.

همه اینها به صورت کلی توصیه‌هایی برای تجربه‌های نو و منبسط کردن ظاهری زمان بودند، اما مشکل خیلی‌ها هم این است که اصلا زمان زیادی برایشان برای اختصاص دادن به تجربه‌ها نو ندارند و از بس درگیر کارهای تکراری و خسته‌کننده هستند که این توصیه‌های چندان برایشان عملی نیست.

توصیه‌هایی هم می‌شود به این افراد داشت:

۱- در یک زمان دو کار انجام بدهید! مثلا در همان زمان که مسابقه فوتبال یا فیلم می‌بینید، روی یک دوچرخه ثابت بنشینید و رکاب بزنید.

۲- برای کارهایتان برنامه داشته باشید، مثلا وقتی می‌خواهید آنلاین شوید، بگویید یا اصلا روی یک تکه کاغذ بنویسید که من اول ایمیل‌هایم را چک خواهم کرد، بعد مطالب وبلاگ‌ها را باید فیدخوان خواهم دید، مطلبی را که برای کارم لازم دارم جستجو و ترجمه خواهم کرد و سر آخر مطالب شبکه‌های اجتماعی را خواهم خواند. سر یک ساعت و نیم هم سیستم را خاموش خواهم کرد.

۳- نه گفتن را یاد بگیرید! یاد بگیرید که چطور دوستانی را که فقط شما را درگیر مکالمات طولانی بی‌ارزش می‌کنند، از سر خود باز کنید. اگر یک میهنانی، واقعا مهم نیست، مؤدبانه ردش کنید!

۴- از فناوری‌ها برای صرفه‌جویی در وقت استفاده کنید: استفاده از فیدخوان، ضبط برنامه‌های مورد علاقه تلویزیونی و بعد دیدن آنها سر فرصت، استفاده از فیلترها برای مدیریت حجم زیاد ایمیل‌های خود، یا گوشی کردن به کتاب صوتی حین پیاده‌روی یا رانندگی‌های طولانی.

۵- برنامه‌ای برای استفاده از زمان‌های مرده غیرمترقبه داشته باشید: مثلا همیشه در گوشی یا تبلت خودتان، کتاب‌ها یا مقالاتی برای خواندن داشته باشید.


منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۵۱
حسن حسینی

http://images.fastcompany.com/upload/Harper%20Reed.jpg

هارپر رید (Harper Reed) کارآفرین، مهندس و یک هکر قهار است. علاوه بر این در عرصه سیاسی کاملا شناخته شده است. او کسی است که سال گذشته مسوولیت کمپین انتخاباتی آنلاین باراک اوباما، رییس‌جمهور آمریکا یا در واقع مدیریت ارشد فناوری ستاد اوباما را به عهده داشت و استراتژی‌های او، نتیجه انتخابات را به نفع اوباما تغییر داد. بی‌خود نیست که احزاب سیاسی بریتانیا نیز برای تبلیغات انتخاباتی خود به دنبال ‌هارپر هستند. اما جالب است که بدانید‌ هارپر با وجودی که این همه عاشق سینه‌چاک سیاسی دارد و کارش را بلد است، ظاهری کاملا غیرعادی و به قول امروزی‌ها «قیافه ناراحت و خسته‌ای» دارد: گوش‌هایش سوراخ شده و گوشواره‌های عجیبی به آن آویزان است، موی قرمز، ریش خیلی بلند، سبیل دسته دوچرخه‌ای و شخصیت رنگارنگی دارد و آن‌طور که خودش در وب‌سایتش نوشته «به احتمال زیاد یکی از باحال‌ترین افرادی است که تاکنون دیده‌اید».
بعد از پیروز شدن اوباما در دور دوم انتخابات، عکسی روی فیس‌بوک منتشر شد که در آن، اوباما به پاس زحمات‌ هارپر او را سخت در آغوش گرفته است.‌ هارپر شخصی است که با روش‌های انقلابی‌اش، فناوری‌ها را برای تعامل با عموم مردم به زانو درمی‌آورد.
اخیرا با وی مصاحبه‌ای درباره آینده سیاست و رسانه و همچنین نحوه کار کردنش در کمپین انتخاباتی اوباما شده که می توانید در ادامه بخوانید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۴۹
حسن حسینی

درباره ما وبلاگ نویس ها می گویند، از چیزی می نویسیم که با آن آشنایی داریم -تا حد زیادی درست است. این درباره طراحی هم صدق می کند.


تیری بولتز و کلاد سائوس دو طراح صنعتی عاشق دوچرخه سواری هستند، و البته درمانده و بی پول. برای همین بود که وقتی تصمیم به ساختن یک دوچرخه گرفتند، فقط یک هدف در کار بود: ساختن چیزی که خودشان عاشق راندن آن باشند.

نتیجه تلاش شان WOOD.b شد که یک چهارچوب چوبی را با قطعات فلزی استاندارد در کنار هم دارد.  در اصل این دوچرخه ای است که باعث می شود بچه پولدار محل -که تا الآن فکر می کرد قشنگ ترین دوچرخه را دارد- حواسش پرت شود و یک راست بکوبد به سطل آشغال سر کوچه.

بزرگترین چالش در ساخت این دوچرخه استفاده از اتصالاتی بود که قادر باشند به طوری موثر و امن چهارچوب چوبی را به قطعات فلزی متصل کنند. این دو طراح می خواستند فرصت استفاده از قطعات استاندارد و تعمیر توسط صاحب دوچرخه را نیز به خریداران بدهند و نتیجه کار شد محصولی که می توانید در عکس فوق ببینید. برای دیدن عکسهای بیشتر از این دوچرخه ی جالب به لینک منبع مراجعه کنید.

منبع
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۱۸
حسن حسینی

08-19-2013 11-51-04 AM

اگر یک هکر باشید و باگی را در فیس‌بوک پیدا کنید، این شانس را دارید که به این صفحه بروید، باگ را گزارش بدهید و پاداش بگیرید.

اما اگر باگ را گزارش بدهید و فیس‌بوک گزارش شما را نادیده بگیرد، چه؟

یک هکر فلسطینی به نام خلیل شریته، متوجه شیوه‌ای شده بود که با آن می‌شد تنظیمات امنیتی فیس‌بوک را دور زد و روی تایم‌لاین هر کسی، حتی اگر آن شخص دوست هم نباشد، نوشت.

او این نقص را طی امیلی گزارش داد، او روی تایم‌لاین «سارا گوین» -همکلاسی سابق زاکربرگ- مطلبی پست کرد و لینک این نوشته را برای کارمند بخش امنیتی فیس‌بوک فرستاد، اما این کارمند واکنشی نشان نداد.

شریته به این کارمند ایمیل زد و بار دیگر مطلب را گزارش داد، اما این بار کارمند پاسخ داد که : «متأسفم، این یک باگ نیست.»

متعاقب این پاسخ، شریته تصمیم گرفت که باگ را در تایم‌لاین رئیس فیس‌بوک بازتاب دهد.

08-19-2013 11-51-32 AM

با پست نوشته او در تایم‌لاین فیس‌بوک زاکربرگ، یک مهندس امنیتی دیگر متوجه شد، درخواست اطلاعات بیشتری در مورد این باگ کرد و بعد از گفتگویی بین این دو، برای احتیاط اکانتت فیس‌بوک شریته، معلق شد.

به شریته گفته شد که به خاطر اینکه در بار اول جزئیات لازم را ننوشته بود و امکان باسازی باگ و آزمایش آن وجود نداشت، به او پاسخی داده نشده بود، همچنین با او گفته شد که فیس‌بوک به او برای گزارش این باگ، مبلغی پرداخت نخواهد کرد، چون کار شریته ناقض قوانین فیس‌بوک بوده است.


منبع

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۷
حسن حسینی

یک عکس به اندازه هزار کلمه، در خود معنی و مفهوم پنهان می‌کند، در این میان بعضی از عکس‌ها، بار عاطفی بیشتری دارند.

در این پست با هم چند عکس مشهور را مرور می‌کنیم که که احساسات آدمی را تحریک می‌کنند.

۱- به‌یادآوری:

08-21-2013 05-17-48 PM

کهنه‌سرباز روسی، در کنار تانکی که در آن ایام جنگ  جهانی دوم را سپری کرده بوده، زانو زده است. این تانک به عنوان یادبود جنگ نگهداری می‌شود.

۲- سوگ:

08-21-2013 05-21-44 PM

سگی به نام «لئو»، بعد از فوت صاحبش در ژانویه سال ۲۰۱۱ در اثر حادثه رانش زمین در برزیل، دو روز تمام در کنار قبر او به سر برده است.

۳- فقدان:

08-21-2013 05-24-55 PM


در پشت زمینه عکس، در داخل اتوبوس، یک پیرمرد اهل کره شمالی را می‌بینیم که برای خویشاوندش که اهل کره جنوبی است، دست تکان می‌دهد و از او خداحافظی می‌کند. تنها ۴۳۶ شهروند اهل کره جنوبی اجازه یافتند که ۳ روز را در کره شمالی به سر ببرند و با ۹۷ عضو خانواده او ملاقات کنند. از زمان جنگ کره بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳، کره دو پاره شد.

۴-ترس و ناامیدی:

08-21-2013 05-27-56 PM

یک شهروند فرانسوی، بعد از اشغال پاریس در جنگ جهانی دون، توسط نازی‌ها، از شدت ترس و ناامیدی می‌گرید.


منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۰۳
حسن حسینی

08-21-2013 07-39-04 PM

این دو سه ساله، توجه عموم مردم به «شتاب‌دهنده ذرات» و در رأس آنها LHC جلب شده است.

شتاب‌دهنده، دستگاهی است که در آن ذرّات باردار (مانند: ذرات بنیادی، اتم‌های یونیزه شده، مولکولها یا قسمت‌های مولکول) به وسیلهٔ میدان‌های الکتریکی یا مغناطیسی تا سرعت‌های بسیار زیادی شتاب ‌داده می‌شوند. به طوری که سرعت بسیاری از آنها، حتی تا نزدیکی‌های سرعت نور می‌رسد.

از شتاب‌دهنده‌ها در زمینه‌های مختلفی از فیزیک، از جمله در اندازه‌گیریهای متعددی در فیزیک هسته‌ای استفاده می‌شود: یعنی از طریق شلیک ذرّات، توسط شتاب‌دهنده به سوی جسم در حال تحقیق (Target) و پراکندشدن آنها و اندازه‌گیری، توسط یک دوربین یا آشکارساز (Detector).

ما به صورت جسته و گریخته می‌دانیم که اگر بدن در مجاورت مواد رادیواکتیو یا پرتوهای خطرناک قرار بگیرد، چه پیش می‌آید، اما در مورد شتابدهنده ذرات، چه؟ اگر کسی را مثلا در حین کار یک شتابدهنده در معرض برخورد آن ذرات قرار بدهیم، چه پیش خواهد آمد؟

مشخص است که ما اصلا امکان آزمایش عملی چنین چیزی را نداریم، اما در سال ۱۹۷۸ حادثه‌ عجیبی پیش آمد که امکان داد دست‌کم برای یک بار در تاریخ، خطرات چنین چیزی آزمایش شود!

آناتولی پتروویچ بوگورسکی، یک دانشمند روس، تنها شخصی است که تا حالا در معرض ذرات شتاب‌داده شده در یک شتاب‌دهنده قرار گرفته است.

در سال ۱۹۷۸، او به عنوان یک پژوهشگر در پژوهشگاه فیزیک Protvino کار می‌کرد و مشغول تحقیقاتی با استفاده از شتاب‌دهنده ذرات این مرکز به نام سینکروترون U-70 بود.

در ۱۳ جولای این سال، او متوجه شد که قطعه‌ای از شتاب‌دهنده به درستی کار نمی‌کند، برای همین خم شد تا مشکل را حل کند، غافل از آنکه با این کار سرش درست در مسیر عبور پروتون‌های شتاب‌داده شده، قرار گرفته گرفته است.

برای لحظه‌ای، او به گفته خودش، «نوری درخشان‌تر از هزار خورشید» را دید، ولی هیچ دردی حس نکرد.

پرتو عبور کرده از سر او، معادل دو هزار گری بود. gray واحد میزان جذب انرژی پرتوهای یونیزان است و هر گری معادل جذب یک ژول نرژی به ازاری هر کیلوگرم از ماده است. معمولا اگر کسی به صورت ناگهانی در معرض ۵ گری اشعه قرار بگیرد، در عرض ۱۴ روز فوت می‌کند. اما هر چه باشد، نوع اشعه هم مهم است و تا آن زمان کسی در معرض پروتون شتاب‌داده شده قرار نگرفته بود.

08-21-2013 07-40-26 PM

همان طور که در عکس بالا می‌بینید، اشعه از پس سر بوگورسکی وارد شده بود و از نزدیکی بینی‌اش بیرون آمده بود. به فاصله کوتاهی از حادثه، قسمت چپ سر بوگورسکی متورم شد، او را به بیمارستان بردند، انتظار می‌رفت او در عرض چند روز فوت کند، دانشمندان در نظر داشتند او را برای مطالعه این شرایط تحت مراقبت و نظارت دقیق قرار بدهند.

در عرض چند روز، قسمتی از پوست پس سر و صورت او، ریخت، ابفت استخوان جمجمه و مغز او هم توسط اشعه سوخته بود، اما در کمال تعجب بوگورسکی نمرد و به تدریج بهبود پیدا کرد!

علیرغم اینکه اشعه از مغز او عبور کرده بود، او توانایی‌های هوشی خود را بدون تغییر، حفظ کرد. البته او آسیب‌هایی هم دید:

- او شنوایی گوش چپ‌اش را از دست داد.

- در عرض دو سال پس از حادثه، قسمت چپ صورت او به تدریج فلج شد.

- او نسبت به گذشته، در حین انجام فعالیت‌های ذهنی، زودتر خسته می‌شد، اما با این همه او بعد از حادثه توانست به تحصیل ادامه بدهد و PhD خود را هم بگیرد.

-آثار جانبی دیگر، ابتلای او به تشنج absence بود و تشنج تونیک کلونیک بود. (در تشنج نوع اول، شخص به مدت کوتاهی، معمولا زیر ۲۰ ثانیه، حتی بدون اینکه خودش آگاهی داشته باشد، دچار تشنجی می‌شود که به صورت کاهش سطح هوشیاری و خیره شدن تظاهر پیدا می‌کند و در آن خبری از حرکات کلاسیک لرزش دست و پاها نیست، اما در تشنج تونیک کلونیک، ما با تشنج کلاسیک روبرو هستیم که فرد بیهوش می‌شود، روی زمین می‌افتد و دست و پایش به شدت تکان می‌خورند.)

08-21-2013 07-36-56 PM

اما عجیب‌ترین اثر جانبی پرتوهای پروتون شتاب‌داده شده روی بدن بوگورسکی این است که سمت راست صورتش، مثل هر پیرمردی دیگری در سن او، دچار چین و چروک شده است، اما سمت چپ صورتش، گویی فریز شده و چین و چروکی در آن مشهود نیست. از این نظر شتاب‌دهنده مثبل یک بوتاکس با اثر ماندگار عمل کرده است!

بوگورسکی ازدواج کرده است و صاحب یک پسر است.


منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۸
حسن حسینی
در این مجموعه مطالب سعی خواهد شد باهم با جنبه های مختلف این شیطان بزرگ :) آشنا بشیم.
مطالب این بخش برداشتی آزاد از سایت یک ایرانی در آمریکا است.

قبل از اینکه بخواهیم بیشتر در مورد درآمد در آمریکا صحبت کنیم باید در مورد وسعت کشور آمریکا تصور درستی داشته باشید.
بزرگی آمریکا را شاید بتوانید از روی نقشه تخمین بزنید، اما برای درک درست از آن باید چند موضوع را تجسم کنید. مثلا شما اگر ۸ ساعت در جاده‌های اطراف نیویورک به سمت بیرون حرکت کنید همچنان در نیویورک هستید، یا مثلا از یک طرف ایالت تگزاس تا آن طرفش حدود ۲۰ ساعت باید رانندگی کنید. پرواز نیویورک تا لوس‌آنجلس ۶ ساعت و پرواز لوس‌آنجلس تا هاوایی ۶ ساعت طول می‌کشد، یعنی فاصله نیویورک و هاوایی ۱۲ ساعت است. پرواز نیویورک تا ایالت آلاسکا ۱۰ ساعت طول می‌کشد، این ایالت به تنهایی از کشور ایران وسیع‌تر است!

شاید برایتان سوال باشد که وسعت آمریکا چه ربطی به درآمد دارد. در جواب باید گفت که آمریکا کشوری است که به ۵۰ ایالت تقسیم شده و هرکدام ازین ایالت‌ها مانند یک کشور جداگانه هستند که در هرکدام از آن ها یک یا چند شهر بزرگ و هزاران شهر کوچک و روستا وجود دارد. شما اگر در آمریکا به دنیا آمده باشید یا بعدا آمریکایی شوید، حق دارید به تمام این شبه کشورها سفر کنید. بین این ایالت‌ها برای جذب توریست رقابت وجود دارد و هرکدام از آن‌ها سعی می‌کنند نیروی کار و توریست‌های بیشتری را به سمت خود بکشانند. ایالت‌ها با جذب شرکت‌های بزرگ می‌توانند از مالیاتی که این شرکت‌ها پرداخت می‌کنند استفاده کنند. اینجاست که وسعت و محل زندگی روی درآمد شما تاثیر می‌گذارد.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۰
حسن حسینی

می توانید حدس بزنید تعداد میلیاردرهای ایران چند نفر هستند؟ نه؟ من هم نمی توانم اما تعداد آنها زیاد است. این را مطمئن هستم. (البته منظور انسانهایی هستند که با فکر، تلاش زیاد و یا هوش سرمایه گذاری میلیاردر شده اند نه رانت خوارها و …. که خودتان می دانید)

اما فکر می کنید راز ثروت مند شدن آنها چیست؟

اگر این موضوع برای شما هم جالب است می توانید ادامه مطلب را دنبال کنید.

http://aram24.ir/pic/472.jpg

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۴
حسن حسینی

http://hotsun.ir/up/di-I3N1.jpg

مجله فوربس که هرساله لیست پولدارترین افراد دنیا منتشر می کند، امسال در یک اقدام جالب، با معادل سازی ارزش دارایی افراد در مقاطع زمانی مختلف تا کنون، برای اولین بار لیستی را منتشر کرده است که در آن 200 نفر که در طول تاریخ بیشترین ثروت را داشته اند معرفی شده اند. اولین نفر در این لیست که به عنوان پولدارترین فرد در تاریخ معرفی شده، چنگیز خان با 417 میلیارد دارایی است!

مجله فوربس که هرساله لیست پولدارترین افراد دنیا منتشر می کند، امسال در یک اقدام جالب، با معادل سازی ارزش دارایی افراد در مقاطع زمانی مختلف تا کنون، برای اولین بار لیستی را منتشر کرده است که در آن 200 نفر که در طول تاریخ بیشترین ثروت را داشته اند معرفی شده اند. اولین نفر در این لیست که به عنوان پولدارترین فرد در تاریخ معرفی شده، چنگیز خان با 417 میلیارد دارایی است! 

نکته جالبی که در این لیست به چشم می خورد، وجود تنها یک ایرانی در این لیست 200 نفره است، که در این رده بندی جایگاه 193 را به خود اختصاص داده است. 

بر خلاف تصور اکثر ایرانیان در مورد پولدارترین فرد ایرانی! این عنوان به پیر امیدیار، مدیر سایت ebay اختصاص دارد.
امیدیار در سال 1967 در کشور فرانسه- پاریس به دنیا آمد. پدر او ایرانی و مادرش فرانسویست. وی در 6سالگی به همراه خانواده خود به امریکا می رود و در کالج نافتز در رشته علوم رایانه تحصیل میکند. 

امیدیار در سال 1995 سایت ebay را تنها از روی سرگرمی راهاندازی می کند ولی پس از گذشت اندکی این سایت به یکی از بزرگترین و پردرآمد ترین سایت های اینترنتی تبدیل می شود. 

Ebay به عنوان اولین سایت حراجی اینترنتی لقب گرفته است. این سایت در حال حاضر تعداد 6000 کارمند دارد و در سال 2005 میلادی معادل 441 میلیون دلار سود داشته است. 

ebay در حال حاضر 144 میلیون عضو دارد و روزانه میلیون ها معامله بصورت مجازی در آن صورت می گیرد. 

امیدیار در لیست ثروتمندان حال حاضر دنیا در رتبه 17 قرار دارد و ثروت او حدود 8 میلیارد دلار برآورد شده است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۱
حسن حسینی

پرچم هر کشور یک نماد ملی برای اون کشور حساب میشه و هر گیکی باید بدونه پرچم کشورش نشون دهنده ی چه چیزی هست و چی شده که اینجوری طراحیش کردن.

البته بحث زیادی بر سر اینکه آیا با عوض شدن هر رژیم باید پرچم کشور رو هم عوض کرد یا نه هست:) اما پیشنهاد میکنم حتما مقاله جذاب اقتصاد آنلاین رو اینجا بخونین.

http://www.7poa.com/images/flags/19-ir.jpg

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۴
حسن حسینی