پانل آزاد

پانل آزاد

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

در پشتی

در کنفرانسِ LinuxCon که در روزِ ۱۸ سپتامبر در شهرِ نیواورلئان برگذار شده بود، لینوس تروالدز به سوالاتِ شرکت‌کنندگان پاسخ داد. در یکی از سوالات از تروالدز پرسیده شد که آیا دولت آمریکا از شما برایِ قرار دادنِ backdoor در هسته‌یِ لینوکس تقاضایی داشته یا نه؟ و لینوس تروالدز در حالی که سرش را به نشانه‌یِ تایید تکان می‌داد پاسخ داد «خیر».
این درخواست از لینوس تروالدز در حالی انجام شده بود که چندی پیش اطلاعاتی در موردِ پروژه‌یِ PRISM توسط 
Edward Snowden افشا شده بود.


منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۷:۰۵
حسن حسینی

هزینه های انسانی دستگاه های الکترونیک: روایت یک عکاس بریتانیایی در آفریقا

شاید نزدیک به یک قرن است که جمهوری دموکراتیک کنگو درگیر جنگ های داخلی شده و جالب اینجا ست که عامل اصلی این همه خشونت در این منطقه، منابع طبیعی گسترده آن است. غم انگیز تر از این مسئله اینکه کامپیوتر ها، تبلت ها، تلفن های هوشمند، و حتی دستگاه های بازی ما، در برپایی آتش جنگ و کشتار گسترده در کنگوی شرقی بی تاثیر نیستند.


مارکوس بلیسدیل (Marcus Bleasdale) احتمالا بیش از هر فرد دیگری از زیر و بم اتفاقاتی که در پس زمینه فرایند تولید تلفن های هوشمند می افتد با خبر است. اطلاعاتی که بسیاری از ما حتی کوچکترین علاقه ای به شنیدن آن ها نداریم. این عکاس بریتانیایی بیش از ۱۴ سال است که در کنگوی شرقی به ثبت واقعیت های خشوت بار این منطقه می پردازد.


در طول این سال ها بیش از ۵ میلیون نفر، از جمله ده ها هزار کودک، در درگیری های داخلی کنگو جان خود را از دست داده اند. ریشه تمامی این خشونت ها را نیز می توان در مواد معدنی مورد منازعه این منطقه نظیر طلا و الماس یافت. در سال های اخیر ۳ ماده معدنی جدید تانتالوم (tantalum)، تنگستن (tungsten) و قلع نیز به شعله ور تر شدن آتش جنگ ها کمک کرده اند؛ موادی که به طور گسترده در دستگاه های الکترونیکی ما نظیر تلفن ها و دوربین ها به کار می روند(حالا تو بگو می خوام گوشیمو بدم گالکسی بگیرم).


مارکوس بلیسدیل اعتقاد دارد اکثر محصولات الکترونیکی که ما به طور روزمره از آن ها استفاده می کنیم، تاریخچه ای در درگیری های کنگو داشته اند. اما او راه حل را امتناع از خرید این محصولات الکترونیکی نمی داند. او بیان می کند: «خود من شاید بدترین مصرف کننده این اینگونه محصولات روی کره زمین باشم. من به خاطر حرفه ام که عکاسی است پنج دوربین، دو کامپیوتر و دو تلفن دارم. من به تنهایی نصف یک معدن کنگوی شرقی را در کیفم این طرف و آن طرف می برم! (: »


مارکوس راه حل این مشکل را در فشار مصرف کنندگان به شرکت های فعال در در حوزه فناوری می داند تا محصولاتی تولید کنند که از مواد معدنی مورد منازعه در آن ها استفاده نشود. به طور مثال یکی از اقدامات مهمی که صورت گرفته، بخشی از یک لایحه اصلاحی در ایالات متحده است که بر اساس آن شرکت های آمریکایی باید در عدم استفاده از مواد معدنی بدست آمده از معادن تحت تملک گروه های نظامی جمهوری دموکراتیک کنگو، شفاف باشند.

سازمان های زیادی در تلاش هستند تا آگاهی عمومی را در این زمینه بالا برده و راه حل هایی برای این معضل پیدا کنند. از آن جمله می توان به EnoughProject اشاره کرد که طی گزارش های سالانه خود میزان تعهد شرکت های مختلف را در این زمینه می سنجد و با آمار و ارقام نشان می دهد که شرکت های مختلف در جهت حذف این مواد معدنی از فرایند تولیدشان به چه نحوی عمل کرده اند.

تلاش سازمان ها و افراد مختلف در آگاه سازی مصرف کنندگان موجب شده بسیاری از تولید کنندگان بزرگ محصولات الکترونیکی، در سه سال اخیر، تغییراتی در رویکرد های خود اعمال کنند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۶
حسن حسینی

هر انسانی میتواند در هر زمانی هر حجمی از کار را انجام دهد، البته به شرط اینکه قرار باشد در آن زمان، کار دیگری را انجام دهد! (روبرت بنچلی)

احتمالاً هم اکنون که در حال خواندن این نوشته هستید، قرار بوده تکالیف دانشگاهی خود را انجام دهید، شاید هم قرار بوده به همراه خانواده بیرون بروید و قدم بزنید. یا اینکه باید حمام بروید و دوش بگیرید. اما خواندن این نوشته را بهانه ای کرده اید تا فرصتی کوتاه داشته باشید و از انجام وظیفه ای که دیر یا زود، باید به انجام برسانید، فرار کنید!

این روزها، بحث در مورد برنامه ریزی و هدفگذاری، به یکی از بحثهای متداول، در کتابها، روزنامه ها و سایتهای اینترنتی تبدیل شده است. کمتر کسی را میتوان یافت که اهمیت برنامه ریزی را انکار کند. همچنین کمتر کسی را میتوان یافت که برای زندگی شخصی یا شغلی اش برنامه ریزی کرده و به آن عمل نماید!

به عبارت دیگر، به نظر میرسد به جای تمرکز بیش از حد روی برنامه ریزی، اهمیت ها و کارکرد آن، مفیدتر خواهد بود روی این موضوع فکر کنیم که چرا ما در یک حوزه خاص، هدفگذاری و برنامه ریزی میکنیم و حتی تصمیم های قطعی میگیریم، اما به دلایل نامشخص دست به عمل نمیزنیم! چیزی که در زبان انگلیسی عنوان Procrastination (کار امروز را به فردا انداختن) به آن اطلاق میشود و من در فارسی، «به تعویق انداختن» یا «فرار از عمل» را به عنوان معادل آن در نظر گرفته ام.

قبل از نوشتن این متن، برخی از مطالعات و تحقیقات انجام شده در این حوزه را مطالعه کردم. اجازه بدهید آنها را با هم مرور کنیم.

حدود ۲۰% انسانها را میتوان دچار بیماری «تعویق» به صورت «مزمن» دانست. به شکلی که این نوع رفتار در تمام دوره های سنی و بخشهای مختلف زندگی آنها مشاهده میشود. کسانی که قبضهای خود را دیر پرداخت میکنند، خواندن برای امتحان را به شب آخر واگذار می کنند، برای یک تماس تلفنی ۲ دقیقه ای، گاه دو ساعت یا دو روز وقت صرف میکنند و باز هم با سختی دست به تلفن میبرند…

نکته دیگر اینکه به تعویق انداختن، هیج ارتباطی با مهارت مدیریت زمان یا برنامه ریزی ندارد. به عبارت دیگر، تحقیقات نشان داده است کسانی که کارهای خود را به تعویق می اندازند، از لحاظ توانایی تخمین زمانی و نیز برنامه ریزی، تفاوتی با سایر انسانها ندارند. بنابراین، اگر به چنین افرادی پیشنهاد کنید که یک سررسید خوب برای طبقه بندی کارهای روزانه و هفتگی و … تهیه کنند، شبیه این است که بخواهید فردی را که سالها افسردگی مزمن و عمیق را تجربه میکند با گفتن یک حکایت طنز شفا دهید!

همچنین تحقیقات نشان میدهد که این الگوی رفتاری نادرست (یا شاید بیماری) موروثی نیست و با ما به دنیا نمی آید. بلکه به تدریج در ما شکل میگیرد. پدر و مادرهایی که فرزندان خود را به شدت کنترل کرده و از آنها میخواهند که منظم بوده و هر فعالیتی را دقیقاً در زمان مشخصی انجام دهند، بیشتر احتمال دارد چنین فرزندانی را تحویل جامعه دهند.

مطالعات نشان میدهند، ما در کودکی نیازمند این هستیم که با فعالیت های مختلف – با سطوح مختلف مطلوبیت و رنج و لذت – مواجه شویم. آنها را اولویت بندی کنیم و هر یک از آنها را انجام دهیم. اگر این تمرین در کودکی انجام نشده یا پدر و مادر برنامه از پیش طراحی شده ای را برای این منظور در اختیار کودک قرار داده و او را وادار به انجام این کارها بکنند، عملاً قدرت «مدیریت خویشتن» از کودک سلب میشود.

 

معمولاً «تعویقی ها»، از مکانیزمهای «خودفریبی» قدرتمندی نیز برخوردارند. آنها میتوانند به سادگی تغییر اولویت ها را توجیه کنند، آنها شما را قانع میکنند که کار کردن تحت فشار زمانی، قدرت عملکرد را بالا می برد و ده ها دلیل دیگر که نهایتاً رفتار آنها را توجیه میکند.

 

«تعویقی ها»، همچنین همواره به دنبال عوامل بیرونی میگردند که تمرکز آن را به هم بزند و بهانه ای برای انجام کارهای دیگر باشد. خوشبختانه در دنیای مدرن امروزی، چک کردن

ایمیل، کنترل کردن بازدید سایت، شمردن تعداد لایک های یک پست در فیس بوک، مشاهده کردن موبایل برای کنترل اس ام اس های جدید، و انواع ابزارها به عنوان بهانه هایی مقبول برای منحرف کردن توجه و تمرکز ذهن وجود دارند و مورد استفاده قرار میگیرند.

سایر تحقیقات نشان داده اند که بیماری «به تعویق انداختن» میتواند مشکلات متعددی برای سلامتی فرد ایجاد نماید. این افراد سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و بیشتر بیمار میشوند. نشانه های افسردگی و نیز بیخوابی نیز در اینگونه افراد بیشتر دیده میشود.

به نظر میرسد ساده ترین و دقیق ترین تعریف برای این بیماری، «فاصله زمانی طولانی بین اقدام و عمل» باشد. این فاصله گاه به حدی زیاد میشود که هرگز دست به عمل نمیزنیم. فهرست کتابهایی که قرار است روزی بخوانیم و فیلم هایی که باید روزی ببینیم تنها نمونه هایی از این فاصله اقدام تا عمل هستند.

 شاید تغییر دادن عادت «تعوبق»، در کوتاه مدت کار ساده ای نباشد. به همین دلیل پیشنهاد میکنم فعلاً به جمله ای که در ابتدای متن از قول روبرت بنچلی آمده است، بیشتر فکر کنید.

دلیل ندارد برای «فرار از عمل» «متوقف شویم» و هیچکاری نکنیم. ما عموماً برای انجام ندادن یک کار خاص، فهرستی از کارهای دیگر را به ذهن می آوریم و آنها را بهانه میکنیم. جان پری، ایده جالبی دارد. او میگوید من با بیماری «به تعویق انداختن» کنار آمده ام و به آن ساختار داده ام. به این شکل که بر خلاف توصیه عمومی که میگویند کارها را به ترتیب اهمیت انجام دهید، من همیشه فهرستی از کارهای خود را همراه دارم و به محض اینکه احساس میکنم میخواهم از وظیفه «الف» فرار کنم، سعی میکنم وظیفه «ب» یا «ج» یا «د» را انجام دهم. شاید تقدم و تأخر کارها به هم بریزد و برخی از کارها با تأخیر انجام شوند، اما حداقل این کار بیشتر نوعی «فرار رو به جلو» است تا «بازگشت رو به عقب».

وقتی جمله جان پری را خواندم، احساس کردم شاید اگر قرار بود، او در نقش برایان تریسی حرف بزند، به جای اینکه بگوید: «اول قورباغه را قورت بده!» میگفت: «اگر حوصله قورت دادن قورباغه را نداری، میتوانی برای فرار از این کار سخت، فعلاً با خوردن همین پشه کوچک خود را سرگرم کرده و از خوردن قورباغه فرار کنی. با این کار حداقل گامی به پیش نهاده ای!».

اجازه بدهید من هم به عنوان نویسنده این متن، اعتراف کنم که این متن را در شرایطی نوشتم که باید متن صحبتهای خودم را برای رادیو آماده میکردم و برای فرار از آن وظیفه قطعی، از مطرح کردن این حرفها برای شما به عنوان یک ابزار استفاده کردم…


منبع

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۶
حسن حسینی